برای اینکه دیرتر به خونه برسم تصمیم گرفتم تمام راه رو پیاده گز کنم. هوا زیاد سرد نبود. برای پیاده روي روز خوبي بود. از خیابون رد شدم و خودمو به بلوار رسوندم تا از اونجا به راهم ادامه بدم. با اینکه فصل پاییز بود اما درخت ها همچنان سبز بودن. بدون شک این خیابون ، زیباترین خیابون شهره چون درخت هاي دو طرف خیابون جوري به هم متصل شدن که هيچي از آسمون معلوم نیست. بعد از پایان بلوار از جلوي بیمارستان هم رد شدم. واقعا خيلي عجيبه! با اینکه چند ساله توي این شهر زندگي مي کنم هنوز هم نمي دونم دلیل وجود این دو تا قبر جلوي بیمارستان چیه؟!! به نظر قدیمی میان. نمی دونم چرا خرابش نکردن! فک کنم به خاطر همین دو تا قبر باشه که خیابون مجاور انقدر دلگیره.این خیابون هم درخت های زیادی داره اما هیچ زيبايي اي نداره. یادم باشه بعدا دلیلشو از مامان بپرسم….